loading...
مدیریت
typ بازدید : 22 جمعه 18 شهریور 1401 نظرات (0)

انگیزه فرآیندی است که رفتارهای هدف مدار را آغاز، هدایت و حفظ می کند. این چیزی است که باعث می شود شما عمل کنید، چه خوردن یک لیوان آب برای کاهش تشنگی یا خواندن کتاب برای کسب دانش.

انگیزش شامل نیروهای بیولوژیکی، عاطفی، اجتماعی و شناختی است که رفتار را فعال می کنند. در استفاده روزمره، اصطلاح "انگیزه" اغلب برای توصیف اینکه چرا یک شخص کاری انجام می دهد استفاده می شود. این نیروی محرکه اعمال انسان است.

انگیزه فقط به عوامل فعال کننده رفتارها اشاره نمی کند. همچنین شامل عواملی است که این اقدامات هدفمند را هدایت و حفظ می کنند (اگرچه چنین انگیزه هایی به ندرت مستقیماً قابل مشاهده هستند). در نتیجه، ما اغلب باید دلایلی را استنباط کنیم که چرا مردم کارهایی را که انجام می دهند بر اساس رفتارهای قابل مشاهده انجام می دهند.

دقیقاً چه چیزی در پشت انگیزه های چرایی عمل ما نهفته است؟ روانشناسان نظریه های مختلفی از انگیزش ارائه کرده اند، از جمله نظریه انگیزش، نظریه غریزه، و نظریه انسان گرایانه (مانند سلسله مراتب نیازهای مزلو). واقعیت این است که نیروهای مختلفی وجود دارند که انگیزه های ما را هدایت و هدایت می کنند

انواع انگیزه

انواع مختلف انگیزه اغلب به صورت بیرونی یا درونی توصیف می شوند:

انگیزه‌های بیرونی انگیزه‌هایی هستند که از خارج از فرد نشأت می‌گیرند و اغلب شامل پاداش‌هایی مانند غنائم، پول، شناسایی اجتماعی یا تمجید می‌شوند.

انگیزه های درونی آنهایی هستند که از درون فرد برمی خیزند، مانند انجام یک جدول کلمات متقاطع پیچیده صرفاً برای رضایت شخصی از حل یک مشکل.

موارد استفاده از انگیزه

کاربردهای مختلفی برای ایجاد انگیزه وجود دارد. این به عنوان یک نیروی هدایت کننده برای همه رفتارهای انسانی عمل می کند، اما درک نحوه عملکرد و عواملی که ممکن است بر آن تأثیر بگذارد می تواند از جهات مختلفی مهم باشد.

درک انگیزه می تواند:

به بهبود کارایی افراد در حین کار برای رسیدن به اهداف کمک کنید

به مردم کمک کنید تا اقدام کنند

افراد را به انجام رفتارهای سلامت محور تشویق کنید

به افراد کمک کنید از رفتارهای ناسالم یا ناسازگار مانند ریسک پذیری و اعتیاد اجتناب کنند

به افراد کمک کنید تا کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند

بهزیستی و شادی کلی را بهبود بخشید

تاثیر انگیزه

هر کسی که تا به حال هدفی داشته است (مثل اینکه بخواهد 20 پوند وزن کم کند یا در یک ماراتن شرکت کند) احتمالاً بلافاصله متوجه می شود که داشتن میل به انجام کاری کافی نیست. دستیابی به چنین هدفی مستلزم توانایی استقامت در برابر موانع و استقامت برای ادامه راه علی رغم مشکلات است.

سه مؤلفه اصلی انگیزه وجود دارد: فعال سازی، پشتکار و شدت

فعال سازی شامل تصمیم برای شروع یک رفتار، مانند ثبت نام در کلاس روانشناسی است.

پافشاری، تلاش مداوم برای رسیدن به هدف است، حتی اگر موانعی وجود داشته باشد. نمونه ای از تداوم، گذراندن دوره های روانشناسی بیشتر به منظور کسب مدرک است، اگرچه نیاز به سرمایه گذاری قابل توجهی در زمان، انرژی و منابع دارد.

شدت را می توان در تمرکز و نیرویی که برای دنبال کردن یک هدف انجام می شود مشاهده کرد. به عنوان مثال، یک دانش آموز ممکن است بدون تلاش زیاد کنار بیاید، در حالی که دانش آموز دیگر به طور منظم مطالعه می کند، در بحث ها شرکت می کند و از فرصت های تحقیقاتی خارج از کلاس استفاده می کند. . دانش آموز اول فاقد شدت است، در حالی که دانش آموز دوم با شدت بیشتری اهداف آموزشی خود را دنبال می کند.

چرا رفتار در شدت آن متفاوت است؟

علم انگیزشی یک علم رفتاری است که به دنبال ایجاد نظریه هایی در مورد اینکه چه چیزی انگیزه انسان را تشکیل می دهد و فرآیندهای انگیزشی چگونه کار می کند.

انگیزه وقتی در دنیای واقعی دیده می‌شود و با علم اندازه‌گیری می‌شود، از طریق رفتار، سطح درگیری، فعال‌سازی عصبی و روان‌شناسی قابل مشاهده و قابل تشخیص می‌شود. برخی نیز گزارش خود را در این فهرست قرار می دهند، اما مطالعات نشان می دهد که گزارش های شخصی منابع اطلاعاتی بسیار غیرقابل اعتمادی هستند (ریو، 2015).

رفتار - اخلاق

بنابراین انگیزه چگونه رفتار می کند؟ با حضور، شدت و کیفیت. انگیزه از طریق ژست ها و حالات چهره، تلاش شدید، بی واسطه بودن (یا همانطور که روانشناسان دوست دارند آن را تأخیر کوتاه بنامند) قابل مشاهده است.

وجود انگیزه را می توان از سطوح پافشاری و قاطعیت در انتخاب یک هدف نسبت به هدف دیگر استنباط کرد که مجموعاً احتمال وقوع بالایی را ایجاد می کند (اتکینسون و برچ، 1970؛ 1978؛ بولز، 1975؛ اکمن و فریسن، 1975). ).

نامزدی

انگیزه را می توان از سطح مشارکت نیز استنباط کرد.

به عنوان مثال، در یک سناریوی کوچینگ یا یک مصاحبه انگیزشی، یک تمرین‌کننده ماهر مشتاقانه و سخاوتمندانه به جریان گفتگو کمک می‌کند (درگیری عاملی)، ابراز علاقه و لذت (درگیری عاطفی)، پردازش عمیق و توجه (درگیری شناختی)، و چنان بر این تلاش ها پافشاری کنید که گویی زمان و دنیای بیرون وجود ندارد (درگیری رفتاری). و بله، برای بسیاری از ما، اغلب چنین مکالماتی نداریم.

سایکوفیزیولوژی

پنج بیان روانشناختی انگیزه وجود دارد:

عبارات روانی فیزیولوژیکی

فعالیت هورمونی مواد شیمیایی موجود در بزاق یا خون، مانند کورتیزول (استرس) یا کاتکول آمین ها (واکنش جنگ یا گریز).

فعالیت قلبی عروقی انقباض و شل شدن قلب و عروق خونی (در پاسخ به یک انگیزه جذاب یا یک کار دشوار/چالش‌آمیز).

فعالیت چشمی رفتار چشم - اندازه مردمک (وسعت فعالیت ذهنی)، پلک زدن چشم (تغییر حالات شناختی)، و حرکات چشم (فکر بازتابی).

فعالیت الکترودرمال تغییرات الکتریکی در سطح پوست (مانند واکنش به یک رویداد مهم یا تهدید کننده).

فعالیت اسکلتی فعالیت ماهیچه ها، مانند حالات صورت (احساس خاص)، حرکات بدنی، یا جابجایی وزن از یک طرف به طرف دیگر در طول یک مکالمه خسته کننده در راهرو (میل به ترک).

فعال سازی مغز

درست مانند تغییرات در رفتار، تعامل، و فیزیولوژی روانی، فعالیت‌های مغزی نشانگر افزایش و سقوط و حفظ حالات انگیزشی است. الگوی متفاوتی از فعالیت عصبی با هر انگیزه و هیجان وجود دارد. به عنوان مثال، هیپوتالاموس در هنگام تشنگی فعال است و زمانی که احساس انزجار می کنیم، فعالیت جزیره ای افزایش می یابد.

محققان از تجهیزات پیچیده ای مانند الکتروانسفالوگرافی (EEG) و تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) برای مشاهده، تشخیص، نظارت و اندازه گیری فعالیت عصبی مبتنی بر مغز استفاده می کنند.

برای اطلاعات بیشتر در مورد علوم اعصاب انگیزش، به پست وبلاگ ما در علم انگیزش مراجعه کنید.

با کنار هم گذاشتن همه اینها برای پاسخ به این سوال همیشگی که انگیزه چیست، اما مهمتر از همه اینکه انگیزه چیست، ما انگیزه را افزایش و کاهش نیازها، شناخت و احساسات بیان می کنیم که از طریق الگوهای رفتار، سطوح درگیری و فعالیت عصبی و روانی فیزیولوژیکی هدایت می شود. به سوی تحقق نتایج اساسی زندگی

مدل انگیزشی

به طور خلاصه، انگیزه ها تجربیات درونی در قالب نیازها، شناخت ها و عواطف هستند و علل مستقیم و نزدیک کنش انگیزه ای هستند. زمینه های اجتماعی و رویدادهای بیرونی به عنوان پیشایند انگیزه هایی عمل می کنند که باعث یا ایجاد حالت های انگیزشی می شوند. انگیزه‌های ما خود را از طریق رفتار، تعامل، روان‌شناسی، فعال‌سازی مغز و گزارش خود نشان می‌دهند.

مدل زیر چارچوبی را نشان می‌دهد که چگونه روانشناسان انگیزشی فرآیند انگیزش و عناصر آن را مطالعه می‌کنند و سعی می‌کنند پاسخ سؤالاتی را در مورد عوامل ایجاد انگیزه بیابند. همچنین نشان می دهد که چرا مطالعه انگیزه بسیار مرتبط با زندگی افراد است و چگونه انگیزه به طور مثبت به نتایج مهم زندگی مانند موفقیت، عملکرد و رفاه کمک می کند. فرآیند ایجاد انگیزه

انگیزه ما، زمانی که از انگیزه‌های درونی سرچشمه می‌گیرد و به نیازها، شناخت‌ها و احساسات طبقه‌بندی می‌شود، اغلب به‌عنوان فوری و قوی‌تر از انگیزه بیرونی تجربه می‌شود.

با این حال، از آنجایی که ما در خلاء وجود نداریم، این تجربیات درونی نمی توانند بدون درجاتی از تأثیر بیرونی، چه به صورت پیامدها، انگیزه ها، یا سایر اشکال فشار ناشی از بافت اجتماعی محیط ما اتفاق بیفتند. .

نیازهای فیزیولوژیکی و روانی ما را هدایت می‌کنند، شناخت‌هایمان ما را هدایت می‌کنند، و احساسات شدت و انرژی را به سمت اهدافمان می‌آورند. هنگامی که ترکیب شرایط پیشین و انگیزه های درونی همسو می شوند، محیطی آماده برای تعامل ایجاد می کنند که رفتار کنش را به پیش می برد.

هنگامی که این رفتارها به نوبه خود حالت های انگیزشی و عاطفی مثبت تری ایجاد می کنند، رفتار را از طریق یک حلقه بازخورد مثبت تقویت می کنند و احتمال تکرار را افزایش می دهند (ریو، 2015).

بزرگترین دزدی که این دنیا تا به حال تولید کرده است تعلل است و او هنوز آزاد است.

یک مشکل انگیزشی مانند اهمال کاری یا اجتناب را در نظر بگیرید

نیازها، شناخت‌ها، احساسات، محیط‌ها و روابط ما می‌توانند نقش مهمی در به تعویق انداختن یا اجتناب بازی کنند.

همه نیازها یا از کمبود یا نیاز به رشد متولد می شوند. نیازهای فیزیولوژیکی به ویژه نیروی قوی در تعیین رفتار هستند. اگر سلامتی ما به خطر بیفتد، بدن ما به مغز ما سیگنال می‌دهد، و این می‌تواند منجر به اجتناب و به تعویق انداختن کار شود، مثلاً وقتی از گرسنگی، تشنگی یا کمبود خواب رنج می‌بریم.

نیازهای روانشناختی نیز محرک‌های مهم انگیزه‌ها هستند زیرا نشان‌دهنده نیازهای ذاتی برای توسعه احساس استقلال، شایستگی و ارتباط هستند. وقتی سعی می کنیم خود را مجبور به انجام کاری کنیم که با این نیازها در تضاد است، غلبه بر این نیروهای ذاتی دشوار است.

تضاد بین رفتار انتخابی و نیاز به ارضای نیازهای روانی مانند خودمختاری می تواند ناهماهنگی ایجاد کند که می تواند به اجتناب یا به تعویق انداختن منجر شود. در حالی که برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیکی در مورد حفظ رفاه است، ارضای نیازهای روانشناختی در مورد شکوفایی و رشد به عنوان یک فرد است (ریو، 2015).

وقتی دیگر قادر به تغییر موقعیتی نیستیم، به چالش کشیده می شویم تا خودمان را تغییر دهیم.

همچنین نیازهای ضمنی وجود دارد که از طریق رشد اجتماعی-عاطفی از محیط ما به دست می آید. آنها از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند، زیرا تجربیات ما متفاوت است، و برخلاف نیازهای روانی ذاتی، انگیزه های ضمنی اکتسابی هستند.

ضمنی در اینجا به معنای ناخودآگاه است. این نیازها بدون آگاهی هشیار رخ می دهند و مانند صفت و پایدار هستند. نیازهای ضمنی ما را به سمت پیگیری و دستیابی به مشوق های اجتماعی خاص برمی انگیزد (شولتایس و برونشتاین، 2010).

انگیزه ضمنی یک نیاز روانشناختی است که از نشانه های موقعیتی ناشی می شود که باعث واکنش های عاطفی می شود و سپس رفتار و سبک زندگی افراد را پیش بینی، راهنمایی و توضیح می دهد. آنها را می توان از افکار، احساسات و رفتارهای مشخصه فرد استنباط کرد. چیزی که یک فرد در یک انگیزه ضمنی به آن نیاز دارد تجربه یک الگوی خاص از عاطفه یا عاطفه است.

به عنوان مثال، اگر نیاز کمی به موفقیت داشته باشیم یا اصلاً نیازی به موفقیت نداشته باشیم، ممکن است در حین درگیر شدن در آن کار چالش برانگیز، تأثیرات منفی مانند اضطراب، شرم و خجالت را تجربه کنیم و در نتیجه از آن اجتناب کنیم یا به تعویق بیفتیم. انگیزه های ضمنی رفتار ما را بسیار دقیق تر از انگیزه های آشکار پیش بینی می کنند، که اساساً همان چیزی است که ما در مورد انگیزه های ما به دیگران می گوییم (مک کللند، کوستنر و واینبرگر، 1989).

شناخت ما همچنین می تواند بر تمایل ما به اجتناب یا به تعویق انداختن کار تأثیر بگذارد. شناخت ها سازه های ذهنی مانند اهداف، طرز فکر، انتظارات، باورها و خودپنداره هستند، به چند مورد که بر انگیزه ما تأثیر می گذارند. برای مثال، اگر اهداف متضادی داشته باشیم، ممکن است به احتمال زیاد اجتناب کنیم یا آن را به تعویق بیندازیم.

نگاه خود را به چیزها تغییر دهید و چیزهایی که به آنها نگاه می کنید تغییر می کنند.

عواطف، گرچه ارتباط تنگاتنگی با شناخت ها و نیازهای روانی دارند، به خودی خود می توانند انگیزه یا بی انگیزه کنند. آنها می توانند اهمیت یک رفتار خاص را نشان دهند. ما ممکن است از امکان دستیابی به هدف از طریق مشارکت در رفتار خاص احساس شادی یا غرور کنیم، یا از شکست بترسیم و اجتناب کنیم یا به تعویق بیاندازیم.

محیط ما همچنین می تواند ایده آل و حمایت کننده باشد یا مانعی برای با انگیزه ماندن و دستیابی به اهدافمان باشد (ریو، 2015). ممکن است پر از حواس‌پرتی باشد یا شرایط مطلوبی نداشته باشد که انگیزه پایدار را فراهم کند.

در نهایت، روابط ما در هنگام تغییر می تواند حمایت کننده و توانمند باشد. این را می توان از طریق مفهومی مانند پدیده میکل آنژ توضیح داد، جایی که روابط ما از پتانسیل ما پشتیبانی می کند. آنها همچنین می توانند مانند پدیده بلوبری بی انگیزه باشند، جایی که رابطه بدترین چیزها را در ما نشان می دهد و می تواند به تعویق و اجتناب کمک کند. چرخه انگیزه

انگیزه یک فرآیند پویا است و انگیزه های ما در طول زمان متفاوت است. بالا رفتن و سقوط با تغییر شرایط، و با گذشت زمان، انگیزه ها به جریان مداوم رفتار کمک می کنند. برای پیچیده تر کردن مسائل، ما توسط انگیزه های مختلف در هر مقطع زمانی هدایت می شویم.

یک انگیزه، که معمولاً از نظر موقعیتی مناسب‌تر است، قوی‌ترین است و بر توجه ما تسلط پیدا می‌کند، در حالی که انگیزه‌های دیگر فرعی و نسبتاً خفته خواهند بود. اگرچه معمولاً قوی‌ترین انگیزه بیشترین تأثیر را بر رفتار ما خواهد داشت، با تغییر شرایط، هر انگیزه فرعی می‌تواند غالب شود.

مثال زیر نشان می‌دهد که چگونه انگیزه یک دانش‌آموز برای خواندن در طول زمان از نظر قدرت متفاوت است، در مقایسه با نیاز به معاشرت با دوستان یا خوردن یک میان‌وعده، نسبتاً قوی شروع می‌شود و سپس ضعیف می‌شود (ریو، 2015).

چرخه انگیزه

آگاهی از چگونگی تغییر انگیزه در طول زمان به ویژه در مورد هدف گذاری اهمیت دارد.

هنگامی که مزایای انگیزشی و مبتنی بر عملکرد را در مقابل مضرات افرادی که هدف کوتاه مدتی را اتخاذ می کنند، از هم متمایز می کنیم، مانند خوردن کمتر از 2000 کالری امروز، در مقابل افرادی که یک هدف بلندمدت را اتخاذ می کنند، مانند کاهش وزن 20 پوندی در سال جاری، ما باید قبل از ارائه توصیه، نوع فعالیت آنها را در نظر بگیریم.

اهداف کوتاه‌مدت برای فعالیت‌های غیر جالب بهتر عمل می‌کنند، زیرا با ارائه بازخورد بیشتر در مورد پیشرفت، تعهد را تقویت می‌کنند، که تلاش برای تداوم را بیشتر تقویت می‌کند (ریو، 2015).

انگیزه برای انجام فعالیت های معمول یا خسته کننده را می توان بهبود بخشید. با این حال، با ارائه وضوح اهداف و انتخاب در نحوه انجام یک کار. وضوح و انتخاب می تواند حس تسلط و خودمختاری را تقویت کند، و هر دو، در ترکیب، می توانند انگیزه کلی را افزایش دهند زیرا نیازهای اساسی روانشناختی را برآورده می کنند.

وقتی صحبت از وظایف جالب می شود، یا همانطور که Mihaly Csíkszentmihályi (1990) آنها را فعالیت های خودکار می نامد، اهداف بلند مدت بهتر عمل می کنند زیرا اغلب انعطاف پذیری بیشتر و استقلال بیشتری را در نحوه پیگیری آنها فراهم می کنند. نقاط عطف کوتاه مدت می توانند برای فعالیت های جالب احساس نفوذ کنند. فعالیت‌های اتوتلیک در حال حاضر جذاب هستند، و ما اغلب انگیزه ذاتی برای انجام آن‌ها داریم، زیرا باعث لذت می‌شوند. اما مهمتر از همه، ما انگیزه داریم که آنها را در غیاب پاداش یا انگیزه های خارجی دنبال کنیم.

اتوتلیک کلمه ای است که از دو ریشه یونانی تشکیل شده است: auto (خود) و telos (هدف). یک فعالیت اتوتلیک فعالیتی است که ما به خاطر خودش انجام می دهیم زیرا تجربه آن هدف اصلی است.

همچنین باید در نظر داشته باشیم که انگیزه برای عمل به اهداف، زمانی که هدف در آینده نزدیک استوار باشد، اغلب بیشتر است، در حالی که اهداف دور، تنش فوری ایجاد نمی کنند که ما را به انجام فوری انگیزه می دهد (ریو، 2015). ).

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد انواع انگیزه های موجود، به مقاله ما در مورد انگیزه و آنچه واقعاً رفتار انسان را تحریک می کند، مراجعه کنید.

همچنین می توانید بسیاری از رویکردهای مختلف برای افزایش انگیزه را در فهرست زیر از کتاب های خودیاری منتشر شده در این زمینه بیابید. برخی از آنها بیشتر فلسفی هستند، برخی دیگر بیوگرافی هستند، و برخی تحقیقات اخیر در روانشناسی انگیزش را ارائه می دهند.

نکاتی برای یافتن انگیزه

همه افراد در انگیزه و اراده خود نوساناتی را تجربه می کنند. گاهی اوقات ممکن است احساس کنید که برای رسیدن به اهدافتان مشتاق هستید و برای رسیدن به اهدافتان بسیار انگیزه دارید، در حالی که در برخی مواقع ممکن است نسبت به آنچه می خواهید یا چگونه به آن دست یابید بی حوصله یا نامطمئن باشید.

حتی اگر احساس می‌کنید انگیزه‌تان کم است، قدم‌هایی وجود دارد که می‌توانید انجام دهید که شما را به جلو نگه می‌دارد. برخی از کارهایی که می توانید انجام دهید عبارتند از:

اهداف خود را طوری تنظیم کنید که روی چیزهایی تمرکز کنید که واقعاً برای شما مهم هستند

اگر در حال مقابله با چیزی هستید که خیلی بزرگ یا خیلی طاقت فرسا است، آن را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید و سعی کنید به اولین قدم به سمت پیشرفت برسید.

اعتماد به نفس خود را بهبود بخشید

آنچه را که در گذشته به دست آورده اید و نقاط قوت شما در کجا نهفته است را به خود یادآوری کنید

اگر چیزهایی وجود دارد که نسبت به آنها احساس ناامنی می کنید، سعی کنید در آن زمینه ها پیشرفت کنید تا احساس مهارت و توانایی بیشتری داشته باشید.

مشکلات بالقوه انگیزه

چند نکته وجود دارد که باید مراقب آنها باشید که ممکن است به انگیزه شما آسیب برساند. این شامل:

رفع سریع یا فکر کردن به همه یا هیچ. اگر نتوانید فوراً چیزی را اصلاح کنید یا نتوانید به یکباره آن را داشته باشید، احساس بی انگیزگی می کنید. به خود یادآوری کنید که رسیدن به اهدافتان زمان می برد.

فکر کردن که یک اندازه برای همه مناسب است. فقط به این دلیل که یک رویکرد یا روش برای شخص دیگری کارآمد است، به این معنی نیست که برای شما کارساز خواهد بود. اگر چیزی به شما در رسیدن به اهدافتان کمک نمی کند یا باعث می شود که احساس بی انگیزگی کنید، به دنبال چیزهایی باشید که برای شما بهتر عمل کنند.

تاریخچه انگیزه

چه چیزهایی واقعاً ما را به انجام دادن انگیزه می‌دهند؟ در طول تاریخ، روانشناسان نظریه های مختلفی را برای توضیح اینکه چه چیزی باعث رفتار انسان می شود، ارائه کرده اند. در زیر برخی از نظریه های اصلی انگیزش آورده شده است.

غرایز

نظریه غریزه انگیزش نشان می دهد که رفتارها توسط غرایز برانگیخته می شوند، که الگوهای ثابت و ذاتی رفتار هستند. چنین غرایز ممکن است شامل غرایز بیولوژیکی باشد که برای بقای یک موجود زنده مهم هستند مانند ترس، پاکیزگی و عشق.

درایوها و نیازها

بسیاری از رفتارهای شما مانند خوردن، آشامیدن و خوابیدن با انگیزه زیست شناسی انجام می شود. شما نیاز بیولوژیکی به غذا، آب و خواب دارید. بنابراین، شما برای خوردن، نوشیدن و خوابیدن انگیزه دارید. تئوری درایو نشان می‌دهد که افراد انگیزه‌های بیولوژیکی اولیه دارند و رفتارها به دلیل نیاز به انجام این انگیزه‌ها برانگیخته می‌شوند.

سطوح برانگیختگی

تئوری برانگیختگی انگیزه نشان می دهد که افراد برای انجام رفتارهایی انگیزه دارند که به آنها کمک می کند سطح بهینه برانگیختگی خود را حفظ کنند. فردی با نیازهای برانگیختگی پایین ممکن است فعالیت های آرامش بخش مانند خواندن کتاب را دنبال کند، در حالی که افرادی که نیازهای برانگیختگی بالایی دارند ممکن است انگیزه درگیر شدن در رفتارهای هیجان انگیز و هیجان انگیز مانند مسابقه موتور سیکلت.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 99
  • بازدید سال : 230
  • بازدید کلی : 1,206